نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب همه چیز به فنا رفته، کتابی درباره امید نوشتهی مارک منسون از عناوین پرفروش نیویورک تایمز، اضطرابها، پریشانیها و دلواپسیهایی را به تصویر میکشد که در لایه لایه زندگیمان نفوذ کرده و هیچ راه فراری از آنها وجود ندارد.
اگر به دنبال کتابی هستید که بعد از خواندن آن تغییرات زیادی در افکار و حالات روحیتان رخ دهد و از زمانیکه آن را مطالعه کردید احساس رضایت عمیقی در شما ایجاد شود؛ کتاب همه چیز به فنا رفته: کتابی درباره امید را انتخاب کنید.
احساسی که بعد از خواندن این کتاب در شما ایجاد میشود، شبیه حسی است که پس از دیدن یک فیلم خوب دارید با این تفاوت که بعد از خواندن این کتاب، تفکرات و دیدگاه شما به طور کل تغییر میکند و تحولی عظیم در زندگیتان رخ میدهد.
مارک منسون در این کتاب با حس شوخطبعی لطیف خود سعی دارد به جای مطرح کردن نتیجهگیری و پاسخهای قطعی و متعصبانه، سؤالات صحیحی را برای شما ارائه نماید و نتیجهگیری را بر عهده خودتان بگذارد. اینکه آیا بدون داشتن امید، میتوان زندگی کرد؟ چطور داشتن امید میتواند زندگیمان را در مسیری صحیح قرار دهد و از ما انسانهای بهتری بسازد؟
تمام پیشفرضهای کتاب همه چیز به فنا رفته، مطابق مطالعات و مشاهدات علمی و تفکرات متفکران بزرگ تاریخ است. بدون شک یکی از علتهای اصلی موفقیت کتابهای مارک منسون، همین دقت نظر و توجه به شعور شما به عنوان مخاطب است که منجر شده اولین کتابش به عنوان پرفروشترین آثار جهان شناخته شود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در این رمان صوتی، پوارو را میبینیم که چون خونسردانه و با خشنترین و بیرحمترین تبهکاران و جنایتکاران دستوپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن میشود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیدهدل، جرئت بیشتری دارد و در این مورد بهخصوص، خودش را از خیلیها برتر میداند، ولی حتی در زندگی آدمهای شجاع و بیباکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آنها را فرا میگیرد.
پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناسترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمیشد، حس میکرد پاهایش آنقدر ضعیف شده که بهسختی میتواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مردهای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکستناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بیجان و بیتحرک دندانپزشکی میترسید؛ خیلی هم میترسید. ”