نگاهی اجمالی به کتاب“ اسکار فلدمن، نقاش اهل نیویورک و متعلق به نسل افسانه ای دهه های چهل و پنجاه میلادی بود. اما او برخلاف نقاشی های انتزاعی پولاک و روتکو، فقط به یک موضوع می پرداخت. با مرگ اسکار در سال 2001، همسرش آبیگیل، پسری مبتلا به اوتیسم و خواهرش ماکسین[که خودش یک نقاش انتزاعی شناخته شده بود]مجبور می شوند بدون او به زندگی ادامه دهند. چیزی که هیچ کس از آن اطلاعی ندارد، این است که اسکار، زندگی ای کاملا مخفی به همراه معشوقه ی دیرینه اش، تدی سنت کلود، و دخترهای دوقلویشان در بروکلین داشته است. تدی در جایی از داستان درباره ی اسکار می گوید: «نمی توانست بدون زنی در کنارش زندگی کند. این موضوع برای او، مثل آب برای گیاه بود.» اکنون دو عکاس، برای پوشش خبری زندگی اسکار فلدمن با هم رقابت می کنند و آبیگیل، ماکسین و تدی، شانس این را دارند که از زندگی و تجارب شخصی شان با اسکار، سخن بگویند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستایفسکی در نامهای که به سردبیر یک مجله روس نوشته بود، طرح رمان جنایت و مکافات را اینگونه معرفی کرد: “گزارش روانشناسانه یک جنایت که بطور واقعی امسال صورت گرفته و خبرش در روزنامه منتشر شده. جوان دانشجویی که از دانشگاه اخراج شده و درنهایت فقر و تنگدستی به سر میبرد، تحت تاثیر بیتفاوتی ناشی از این همه محرومیت، عدم تعادل روحی و زیر نفود بعضی نظریههای مبهم و نامطمئن که در همه جا منتشر میشده، تصمیم میگیرد برای پایان دادن به این وضعیت غمانگیز به زور و حتی جنایت متوسل شود…”
اغلب منتقدان و خوانندگان ادبیات، بر این رای اجماع نظر دارند که فئودور داستایفسکی بزرگترین نویسنده و “جنایت و مکافات” یکی از برجستهترین رمانهای جهان است. این کتاب بارها و بارها به زبانهای مختلف ترجمه شده و دوستداران ادبیات را در سراسر جهان مفتون خود ساخته است. ”