شیطان به قتل می‌رسد

کتاب صوتی

کتاب صوتی شیطان به قتل می‌رسد

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ثالث

سال چاپ:

شابک:

خلاصه:

داستانی از مهمانی مرگ که با قتل شیطان به پایان می‌رسد. آگاتا کریستی در کتاب صوتی شیطان به قتل می‌رسد، روایتگر مهمانی باشکوهی است که با مرگ میزبان به صحنه‌ی جنایت تبدیل می‌شود. آقای «شیناتا» که پیش از این هم به برگزاری مهمانی‌های مجلل مشهور بوده، تصمیم می‌گیرد تا با دعوت مهمانان ویژه‌ای از جمله هرکول پوآرو، کلکسیون شخصی‌اش را به نمایش بگذارد. اگرچه مهمانان آقای شیناتا همیشه از مهمانی‌های او با آغوش باز استقبال می‌کنند اما همگی کمی از او می‌ترسند و در دل او را «شیطان» خطاب می‌کنند.

بشنوید:

هنرمندان:

مدت زمان اثر: 12 ساعت و 54 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی مسخ مسخ

فرانتس کافکا

کتاب صوتی بیابان تاتارها بیابان تاتارها

دینو بوتزاتی

کتاب صوتی گریز پا گریز پا

آلیس مونرو

کتاب صوتی شب های روشن شب های روشن

فئودور داستایفسکی

کتاب صوتی سوپرمارکت شبانه روزی سوپرمارکت شبانه روزی

سایاکا موراتا

کتاب صوتی شیطان به قتل می‌رسد شیطان به قتل می‌رسد

آگاتا کریستی

تازه‌های ماه‌آوا

خاطره‌های پراکندهنویسنده: گلی ترقیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خاطره‌های پراکنده نوشته‌ی گلی ترقی است. او در این کتاب، هشت داستان کوتاه را کنار هم قرار داده که عنوان داستان‌ها از این قرار است: «اتوبوس شمیران»، «دوست کوچک»، «خانه‌ی مادربزرگ»، «پدر»، «خدمتکار»، «مادام گُرگِه»، «خانه‌ای در آسمان» و «عادت‌های غریب آقای الف در غربت». با توجه به‌عنوان کتاب، شاید نویسنده در نگارش این داستان‌ها از خاطرات کودکی‌اش متأثر باشد و شاید اصلاً بخشی از خاطراتش را عیناً در این کتاب نقل کرده باشد. در داستان «دوست کوچک» قصه‌ی دو دختربچه را می‌خوانیم که با هم پیمان خواهری بسته‌اند؛ اما پیدا شدن سر و کله‌ی یک دوست سوم همه‌چیز را به هم می‌ریزد. در بخشی از این داستان آمده است: «تابستان هزار و نهصد و هشتاد و چهار؛ ساحل مدیترانه پوشیده از آدم است. جا برای تکان خوردن نیست. به خاطر بچه‌ها تن به این سفر داده‌ام و از آمدن پشیمانم. دریای فیروزه‌ای کثیف و خاکستری است و هوا، مرطوب و داغ، روی تن سنگینی می‌کند. کتابم را می‌بندم و به مردمی که دور و برم هستند نگاه می‌کنم و نگاهم بی‌تفاوت از روی بدن‌ها می‌گذرد، دور می‌زند، برمی‌گردد و روی صورتی نیمه‌آشنا می‌ماند. نزدیک به من، زنی تنها، که سن و سال مرا دارد، روی ماسه‌ها دراز کشیده است و حسی غریب بِهِم می‌گوید که من این زن را می‌شناسم. فکرهایم درهم می‌شود و ته سرم، خاطره‌هایی مغشوش، مثل کرم‌های شبتاب، برق برق می‌زنند. رویم را برمی‌گردانم اما حواسم پیش اوست. ناراحتم و دلم می‌خواهد جایم را عوض کنم. بچه‌ها را صدا می‌زنم. عینک آفتابیش را برمی‌دارد و توی کیفش دنبال چیزی می‌گردد. سرش را بالا می‌گیرد. می‌نشیند. رویش را می‌چرخاند و یک آن، به من خیره می‌شود؛ از چشم‌هایش است که او را می‌شناسم؛ از آن دو تا دایره‌ی درشت آبی که هنوز هم مثل روزهای کودکی ته دلم را می‌لرزاند.» ”

وقتی آتش‌پاره وارد شهر می‌شودنویسنده: کاترینا نانستادRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ وقتی آتیش‌پاره وارد شهر می‌شود یک داستان زیبا و جذاب و پر از شخصیت‌های جالب است که برنده جایزه پاتریشیا رایتسون بخش ادبیات کودک 2014 شده است. زبان این کتاب آن‌قدر منحصربه‌فرد و تأثیرگذار است که خواندن آن علاوه بر بچه‌ها به بزرگ‌ترها هم پیشنهاد می‌شود. ماریا دختری ده‌ساله است که بعد از مرگ مادرش به روستایی می‌رود که مادربزرگش در آن‌جا زندگی می‌کند، داستان تضاد ایجاد شده در زندگی دختربچه را نشان می‌دهد. او در شهری مدرن با تمام امکانات، تفریحات و آزادی‌هایش مجبور است روزهایش را در طویله سپری کند و با حیوانات مزرعه سر و کار داشته باشد و وقتی که قرار است به مدرسه برود با رفتارها و آموزش‌هایی روبه‌رو می‌شود که اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools