نگاهی اجمالی به کتاب“ واقعیت این است که امروزه همه جا صحبت از داشتن تفکر مثبت درباره زندگی است، اما کمتر کسی قادر است واقعاً آن را در زندگی خود پیاده کند. از طرفی خیلیها تصور میکنند مثبتاندیشی یعنی بیتوجهی به جهان اطراف و بیخیالی به اتفاقات پیشآمده که البته صد درصد اشتباه است. تفکر مثبت یعنی دیدن و فهم زیباییهای جهان، شور و حرارت زندگی. یعنی به جای عیبجویی و بدفهمی سعی کنیم جهان را از منظری سراسر خیر و نیک ببینیم. چنین چیزی اول باید در وجود ما و در اندیشه ما باشد.
کتاب راز و رمز تفکر مثبت به شیوهای تازه ما را با تفکر مثبت رو به رو میکند. به ما راهکار و اصولی را نشان میدهد که با شیوهای نو به وضعیتهای زندگی بنگریم و شادمانه بر آنها فایق آئیم. این کتاب شجاعت زندگیکردن در سلامت و صلح را به طرزی پایدار به ما میآموزاند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ انسان از زمانهای بسیار دور به شناخت جنبههای پنهان روح و روان خود همت میگماشته و دلیل اصلی آن گرایش شدید مذهبی بوده است. ما انسان ها از قدیم به دنبال برقراری تعادل بین بخشهای تاریک و روشن وجودمان بودهایم. شیطان را به خاطر میآورید که در ابتدا فرشتهی مقرب درگاه الهی بود و درواقع همان وسوسههایی باعث کبر و کفر شیطان شد که ما هم با آنها روبه رو هستیم؟
همیشه به ما گفته شده است که مراقب باشیم تحت تاثیر نیمهی پنهان و تاریک وجودمان قرار نگیریم. دبی فورد در کتاب جویندگان نور در نیمه تاریک وجود به راهکارهایی تازه و دست اول به خوانندگانش ارائه میدهد تا بتوانند برای همیشه این بخش از وجود خود را بپدیرند و با آن زندگی کنند.
کتاب جویندگان نور در نیمه تاریک وجود نوشتهی دبی فورد است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1998 منتشر شد و از همان ابتدای انتشارش در فهرست کتابهای پرفروش قرار گرفت. این کتاب کتابی امید بخش و دلپذیر است و به خوانندگان نشان میدهد که چگونه باید نیمهی تاریک وجودشان را دوست بدارند، آن را بپذیرند و بتوانند با آن همزیستی کنند. دبی فرود دربارهی نوشتن این کتاب مینویسد: «سالهای سال بود که بسیاری از شاگردانم که میخواستند با جنبههای تاریک وجود خود روبه رو شوند و من سالها به آنها مشاوره میدادم از من یک سوال تکراری را میپرسیدند. باید برای هر نسل راهی تازه پیدا کنیم تا بتوانیم این مبحث را به طریقی مثبت یا منفی، مورد بررسی قرار دهیم. نیمهی تاریک وجود لزوماً بار منفی ندارد بلکه شامل مواردی است که ضمیر خودآگاه ما از آن خبر ندارد.» ”