نگاهی اجمالی به کتاب“ آلیس مونرو با انتشار کتاب گریزپا جوایز و افتخارات بسیاری را از آن خود کرد. نسخهی اصلی کتاب دربرگیرندهی هشت داستان کوتاه بهقلم این نویسندهی سرشناس کانادایی است که در هریک از آنها یک شخصیت را در مرکز اثر قرار داده و به حواشی و وقایع پیرامون او میپردازد. از میان هشت عنوانی که در کتاب اصلی گردآوری شدهاند، در اثری که اکنون پیش روی شماست سه داستان «گریزپا»، «حرمتشکنی» و «نیرنگها» را میشنوید.
کارلا در بند ازدواجی نامناسب با همسرش کلارک قرار گرفته است. او بهخاطر کلارک قید خانوادهاش را زده است اما متوجه میشود که همسرش آنقدرها که فکر میکرد انسان مناسبی نیست. او به دنبال راهی میگردد تا خود را از شرّ این پیوند و حضور آزارگر کلارک خلاص کند. در داستان «گریزپا» با کارلا و چالشهایی که در زندگی شخصی خود دارد آشنا میشوید. در داستان دوم با عنوان «حرمتشکنی»، لورن، دختری جوان است که با زنی بزرگتر از خود به نام دِلفین آشنا میشود. اما این آشنایی تبعات نهچندان خوبی را برای لورن به همراه دارد. و در داستان سوم با نام «نیرنگها»، رابین دختری است که بهخاطر بدشانسی و تفسیر نادرستی که از زندگی دارد، محکوم به تنهایی است. در هریک از این سه داستان با قلم جادویی آلیس مونرو به درون جهان شخصیتها کشیده میشوید و لحظات التهاب و آسودگی را در کنار آنها تجربه میکنید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری پرفروش و قدرتمند دربارهی برخورد تصادفی دو زن که زنجیرهای خیرهکننده از دروغها را آشکار کرد. کتاب اعترافات در ساعت 7:45 اثر لیزا آنگر داستان همصحبتی دو غریبه را در قطار روایت میکند که به برملا کردن رازهای زندگی خود برای یکدیگر میپردازند.
درباره کتاب اعترافات در ساعت 7:45:
به راستی چه کسی میتواند محرم اسرار دیگری باشد؟ تا به حال به این فکر کردهای که به دور خودت حصار بکشی و نه رازت را به کسی بگویی و نه سِر دیگران را درون خودت حمل کنی؟ زیرا که راز بین سه نفر تنها زمانی راز باقی میماند که دو نفر آنها مرده باشد...
سلنا مورفی در وضعیت بدی به سر میبرد. او به تازگی فهمیده است همسرش با پرستار بچهشان رابطه دارد. او یک روز در قطار نشسته بود و از محل کار به خانه برمیگشت که در این میان خانمی شروع به صحبت با او کرد. زن پیش سلنا اعتراف کرد که با رئیسش رابطه دارد. سلنا نیز از ماجرای رابطهی پنهانی همسر و پرستار با زن غریبه میگوید. با رسیدن به مقصد، او تصور کرد گفتوگو به پایان رسیده و آنها دیگر هرگز با هم همکلام نخواهند شد. ”