نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب نیلوفر و مرداب، تیچ نات هان، در متن آن حکمتی که رنچ و گنج یا گل و گل، را لازم و ملزوم یکدیگر می داند، راه هایی را برای دمساز شدن با رنج بدون مقهور شدن به وسیله آن معرفی می کند.
او در این کتاب با شفافیت و احساس طربی که اکنون دیگر مهر و امضای اوست، در مقام آموزگاری که هنر شادکامی را آموزش می دهد به ما کمک می کند تا شگفتی هایی را که هم در درون و هم در اطراف ماست بازشناسیم و از آنها اثر بپذیریم، همان شگفتی هایی که در گذر ایام آنها را بدیهی انگاشته و نسبت به آنها بی توجه شده ایم. در همین مسیر او با ما از درنگ کردن، تنفس ذهن آگاهانه و تمرکز عمیق سخن می گوید و از این می گوید که چگونه این اعمال می توانند نیروی ذهن آگاهی را در بطن زندگی هر روزی خلق یا بیدار کنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب ژرمینال میراث جاودان امیل زولا است. امیل زولا نویسنده، روزنامهنگار و نمایشنامهنویس فرانسوی بود که نهتنها در ادبیات، بلکه در سیاست هم شخصیت بارزی داشت. او پیش از آن که به ادبیات رو بیاورد، گاهی برای روزنامههای سیاسی مطلب مینوشت. زولا نقش مهمی در آزادسازی سیاسی فرانسه ایفا کرد و همواره مخالفتش با سیاستهای ناپلئون سوم را آزادانه ابراز میکرد. او در اواخر عمرش بهخاطر مقالهای تند و تیز به مدت یک سال به لندن تبعید شد. این نویسنده دو بار نامزد جایزهی نوبل ادبیات شد؛ اما هرگز آن را به دست نیاورد. کتاب ژرمینال سیزدهمین کتاب از مجموعهی روگن ماکار است. این مجموعه بیست جلد دارد و داستان آن حول محور خانوادهی بزرگ روگن ماکار میچرخد. زولا در این مجموعه، زندگی دو شاخه از این خانواده را در دوران امپراتوری دوم فرانسه بررسی میکند. این مجموعه از برجستهترین آثار مکتب ناتورالیسم ادبیات فرانسه به شمار میآید. کتاب ژرمینال معروفترین کتاب این مجموعه و مشهورترین کتاب امیل زولاست. تاکنون ژرمینال در صد کشور به چاپ رسیده، پنج بار از آن اقتباس شده و دو مجموعهی تلویزیونی بر مبنای آن ساخته شده است. زولا در این کتاب، تصویری دقیق از وضعیت کارگران فرانسوی را با بیانی خشن و رئال ترسیم میکند. عنوان این رمان به یکی از ماههای فصل بهار در تقویم جمهوری فرانسه اشاره دارد که معنای آن امید است. زولا این عنوان را انتخاب کرده تا امید به آیندهی بهتر را به معدنچیان نوید دهد. شخصیت اصلی این رمان اتین لانتیه است که پیشتر در جلد هفتم مجموعه به آن اشاره شده بود. او جوانی صادق و باهوش است که در معدن کار میکند و شرایط کاری بدی را پشت سر میگذارد. کارگران به امید آیندهی بهتر اعتصاب کرده و لانتیه را به عنوان رهبر جنبش انتخاب میکنند. سروش حبیبی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است. ”