نگاهی اجمالی به کتاب“ «هیچ رویدادی به خودی خود رخ نمیدهد. زمانی در یک کار موفق میشوید که بفهمید باید خودتان با تلاش و جد و جهد آن را محقق کنی. »
کتاب نگرش یعنی همهچیز نوشتهی جف کلر به شما کمک میکند تا مسیر موفقیت را کشف کنید و در آن مسیر قدم بزنید. این کتاب خواننده را تشویق به تغییر نگرش میکند و برای این تغییر این امر روشی کارآمد ارائه میدهد.
جف کلر دربارهی این کتاب مینویسد: «هر قدر هم که طرز فکرتان مثبت یا منفی باشد، این کتاب برایتان مفید است. اگر طرز فکرتان منفی است، مایوس نشوید چون با استفاده از مطالب این کتاب میتوانید نگرشی مثبت در خود ایجاد کنید و به نتایج خارق العادهای در زندگیتان دست یاببد. و اگر هم اکنون نیز فردی مثبت اندیش هستید.، با استفاده از اصولی که در این کتاب مطرح می شود، میتوانید به مدارج بالاتر پیروزی و موفقیت صعود کنید. بیش از بیست سال است که روی این موضوع تحقیق میکنم که چرا بعضی از مردم در کارهایشان موفق هستند و بعضی ناکام. در این مدت، صدها کتاب و هزاران مقاله درباره ی نگرش و موفقیت مطالعه کرده و به بیش از سه هزار ساعت نوار صوتی در این زمینه گوش دادهام. به علاوه، با اشخاص موفق بی شماری مصاحبه کردهام تا به رمز موفقیتشان پیببرم. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب همسر دوست داشتنی من از پرفروشترینهای نیویورکتایمز و یواسای تودی بوده و نامزد جایزه ادگار بهعنوان بهترین رمان اول را با خود یدک میکشد. - پشت جلد کتاب همسر دوست داشتنی من: داستان عاشقانه ما بسیار ساده بهنظر میرسد. من با زنی بینظیر ملاقات کردم. ما عاشق شدیم و ازدواج کردیم. بچهدار شدیم و به حومه شهر نقل مکان کردیم. شیرینترین رؤیاها و تاریکترین رازهایمان را باهم در میان گذاشتیم. و سپس… از هم خسته شدیم. ما مثل همه زوجهای معمولی دیگر هستیم. همسایه شما، والدینِ دوست فرزندتان و آشناهایی که دوست دارید آنها را به شام دعوت کنید. همه ما رازهایی داریم که باعث بقای ازدواجمان میشود. تنها تفاوت ما این است که رازمان با قتلی همراه است… - قسمتی از متن کتاب: او به این طرف و آنطرف میرود، کیفش را در یک سمت میاندازد و کفشهایش را هم در سمت دیگری از پا درمیآورد. دو لیوان پر از شراب را میبینم و او به سمت اتاقش راهنماییام میکند. بعد برمیگردد تا نگاهم کند و لبخند میزند. با گذشت زمان پترا به نظرم جذابتر می شود، حتی موهای ساده و صافش به نظرم درخشنده میآیند و برق میزنند. بله بهخاطر اثر نوشیدنی الکلیست که اینطور به نظر میرسد اما بهخاطر خوشحالی پترا هم هست که چنین حسی دارم. حس میکنم مدت هاست آنقدر خوشحال نبوده و نمیدانم به چه دلیل. همین که پترا جذاب است برایم کافیست. به سمتم میآید، بدنش گرم است، نفسش در شراب غوطهور میشود. لیوان شراب را از من میگیرد و روی میز کنار تخت میگذارد. تا وقتیکه در تاریکی هستیم و تنها نور صفحه موبایلم اتاق را روشن نگه داشته، نوشیدنم را ادامه میدهم. برای هم مرتب حرفهایمان را تایپ میکنیم، از حرفهایمان خندهمان میگیرد و میخواهیم بیشتر باهم آشنا شویم. ”