درجا زدن ممنوع

کتاب صوتی

کتاب صوتی درجا زدن ممنوع

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان سیما فرجی

نام اصلی:

ناشر: نشر نسل نواندیش

سال چاپ: 1397

شابک:

دسته بندی: روانشناسی

خلاصه:

در کتاب "درجا زدن ممنوع" اثر جان سی مکسول، 15 قانون مطرح شده را به کار ببرید و همچون رودی خروشان در مسیر زندگی پیش بروید. واژه‌هایی همچون استعداد و توانایی در هر زبانی در گروه واژه‌های مثبت و انگیزه‌بخش قرار می‌گیرند. این‌گونه واژه‌ها به انسان کمک می‌کنند تا با خوش‌بینی به آینده بنگرد. این واژه‌ها برای انسان امیدآفرین هستند و موفقیت را نوید می‌دهند. وقتی درباره‌ی توانایی خودتان به‌منزله‌ی یک انسان می‌اندیشید؛ به هیجان می‌آیید. دست‌کم من امیدوار هستم که چنین احساسی در وجودتان پدیدار شود. این اندیشه به‌راستی اندیشه‌ای مثبت و روحیه‌بخش است. من، همان اندازه که توانایی‌های خودم را باور دارم، توانایی‌های شما را نیز باور دارم. آیا شما از توانایی‌هایی ویژه بهره‌مند هستید؟ بی‌تردید. نظر شما درباره‌ی استعدادهای شکوفانشده و توانایی‌های به‌کارگرفته‌نشده‌ی وجودتان چیست؟ درست به همان اندازه که واژه‌هایی همچون توانایی و استعداد بارِ معنایی مثبت دارند؛ این عبارت‌ها بارِ معنایی منفی دارند. دوستم، فلارنس لیتاوئر، سخنران و نویسنده، در کتابش به‌نام جعبه‌های نقره‌ای، داستان زندگی پدرش را بازگو می‌کند. پدر او همواره آرزو داشت خواننده شود؛ اما هرگز به خواسته‌اش نرسید. فلارنس می‌گوید پدرش در حالی از دنیا می‌رود که نغمه‌ی درونش هنوز شکوفا نشده است. این نمونه در واقع توصیفی مناسب را از استعداد شکوفانشده و توانایی به‌کارگرفته‌نشده در اختیارمان قرار می‌دهد. وقتی توانایی‌های وجودتان را به‌کار نمی‌گیرید؛ ممکن است همچون انسانی از دنیا بروید که نغمه‌ی درونش هنوز شکوفا نشده است. این کتاب نوشته شده تا تأثیرگذاری رشد و پیشرفت شخصی را هرچه بیشتر و بهتر به شما نشان داده شود. برای تأثیرگذاری این کتاب در زندگی‌تان فقط باید مشتاقانه به رشدکردن و پیشرفت‌داشتنتان علاقه نشان دهید و بخواهید همواره به انسانی بهتر و موفق‌تر تبدیل شوید.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار سروش اعتصامی
انتخاب موسیقی راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

آنهانویسنده: رودیارد کیپلینگRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ رودیارد کیپلینگ رمان‌نویس مشهور انگلیسی در این کتاب سه داستان کوتاه "آنها" ، "ماری‌پست‌گیت" و "باغبان" را تقدیم علاقمندانش کرده‌است. او در این سه داستان با توصیفات زیبا و توجه به جزئیات درباره مردی می‌گوید که تحت تاثیر حواشی جنگ داشته‌هایشان را از دست‌داده‌اند. ”

به خدای ناشناختهنویسنده: جان اشتاین بکRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ به خدای ناشناخته سرتاسر ارادت و تعلق خاطر جوزف، قهرمان داستان، به زمین است. خاک و باران برای او مفهومی ورای طبیعت دارد. او طبیعت را همچون امر مقدسی بنده‌وار شکرگزار است. جان استاین‌بک در به خدای ناشناخته بر ارتباط نزدیک انسان و زمین تاکید می‌کند، انگار خطاب به ما می‌گوید: «دل از آسمان بردار که وحی از خاک می‌رسد.» به خدای ناشناخته، قصه‌ی خود زمین است؛ قصه‌ی مردی به‌نام جوزف وین که برای تشکیل زندگی و بهبود شرایطش در آینده، راهی غرب آمریکا می‌شود تا زمین‌های بکر و دست‌نخورده را بیابد و زایش و زندگی را در آنجا جاری کند. او در انتظار آمدن روح پدرش، زمینی انتخاب می‌کند که در دره‌ای خشک است. در نهایت روح پدرش در درخت بلوط روبه‌روی خانه‌اش که بر فراز آن سایه انداخته است، هلول می‌کند. جوزف برادرانش را نزد خود می‌آورد و کشت و کار آغاز می‌شود و زمین پوست می‌اندازد و گله بزرگی از گاو و گوسفند در مراتع سرسبز زمین جوزف رها می‌شوند؛ گله‌ای که خود جوزف یک به یک، جفت‌گیری و زایش آن‌ها را با شوق می‌نگرد، گویی که آنها انسان‌اند یا جوزف خود، جزئی از این حیوانات است. او هیچ تفاوتی میان انسان و حیوانات نمی‌بیند، او فاصله‌ای میان خود و زمین نمی‌بیند؛ او خودِ زمین است. جوزف وین با ایمانی که به طبیعت دارد، به‌نوعی الهام‌بخش است؛ او سخت، بی‌کینه و پررمز و راز است و مثل زمین غیرقابل نفوذ. او به زمین عشق می‌ورزد و همچون زمین به باران عشق می‌ورزد. او چشم‌های زمین است که خیره به آسمان است تا ابرها برآیند و توفان دربگیرد و باران ببارد، بارانی که برای زنده‌ماندن زمین ضروری است. جوزف ایمان ناشناخته‌ای دارد؛ به مذهبی که تمام قوانینش را طبیعت تعیین می‌کند؛ او مؤمن به زمین است بی‌آنکه هیچ دلیل و منطقی برای آن داشته باشد. این تنها غریزه اوست که او را به‌سوی منبع ناشناخته‌ای هدایت می‌کند؛ منبعی که از اعماق زمین سربرآورده است و این ایمان آنقدر مستحکم و بی‌شکست است که کشیش مؤمن به مسیح، او را مسیحی دیگر می‌بیند؛ مسیحی که اگر کتاب بیاورد، کشیش نخستین کسی است که به او ایمان می‌آورد. جوزف خودش را جزئی از چرخه طبیعت می‌بیند که تولد و مرگ بخش جدایی‌ناپذیر و گریزناپذیر و طبیعی آن است؛ از همین روی است که از کشته‌شدن برادرش به دست نزدیک‌ترین دوستش خشم و کینه‌ای بروز نمی‌دهد و همین‌طور از مرگ همسرش که گویا زمین کشنده‌ی آن است، بلکه به‌جای نفرت به صخره‌ای که باعث مرگ همسرش بوده، به آن عشق می‌ورزد. ازدواج نیز برای او، تلاش برای بقاست، بی‌آنکه عشق به زن را جایگزین عشق زمین کند. جوزف هنگامی که درخت بلوط را مرده می‌یابد و دوره خشکسالی، زمین را بیمار می‌کند، تصمیم می‌گیرد زمین را ترک نکند و برای مراقبت از زمین به نقطه‌ای می‌رود که گویا مرکز زمین است؛ همان نیرو، همان صخره‌ای که مرگ همسرش را رقم زد، حالا به مراقبت نیاز دارد و جوزف تب‌دار و بیمار، تیمار صخره را بر عهده می‌گیرد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools