نگاهی اجمالی به کتاب“ این شماره کتاب شنبه گذریست بر روایتهای عاشقانه نویسندهها و هنرمندان که خودشان شبیه قصههایی شنیدنیست. مروری بر نامههای عاشقانه و شعرهای عاشقانه زبان فارسی، چند یادداشت، و همچنین یک گفتوگوی متفاوت به مسئله عشق در این ویژهنامه همراه روایتهاست.
در بخش داستان ماه این شماره دو داستان با دو دیدگاه به روزهای عاشقی خواهید شنید. در پایان، در یادآوا، از بهرام بیضایی، با بخش پایانی صحبتهای شنیدنیاش در شبهای گوته، یاد کردیم.
شنیدن و خواندن آنچه به جغرافیای داستان مربوط است نهفقط لذتی سرگرمکننده، که عمقی بر نگرشهایمان است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ روزالیا دختر نوجوان پانزدهسالهای است که به همراه پدر و برادرانش در خانهای در حومهی شهر ساردین زندگی میکند. او با پسر ثروتمندی بهنام آنانیا آشنا میشود که رویای رسیدن به گنجهای پنهان نوراگه، شهری باستانی در ایتالیا، را در سر دارد و سهامدار مزارعی در همان حوالی است. روزالیا و آنانیا به یکدیگر دل میبندند اما در این میان یک راز نهفته و ناگفته وجود دارد: آنانیا متأهل است و این را از روزالیا پوشیده نگه داشته. طولی نمیکشد که حقیقت برای او روشن میشود اما آنها تصمیم میگیرند مخفیانه به رابطهی خود ادامه دهند و ثمرهی این عشق ممنوع پنهانی برایشان یک فرزند است. فرزندی که بعدها روزالیا بهخاطر تنگدستی او را ترک میکند. او با پدرش بزرگ میشود و تلاش میکند بهرغم نامشروع بودن، مشروعیت اجتماعی قابل قبولی برای خود دستوپا کند. اما بزرگترین دغدغهی او این است که مادرش را پیدا کند. آیا او موفق خواهد شد این دیدار را محقق کند؟ ”