نگاهی اجمالی به کتاب“ سرهنگ سباستیانو پروکولو وارث حدودی نیمی از ارثیه دایی اش می شود که در حقیقت یک جنگل قدیمی و پیر است ولی هم این جنگل و هم خود سرهنگ عناصر سحرآمیز زیادی را همراه خویشتن دارد . در حقیقت در هر یک از درخت های جنگل یک جن لانه دارد که در طول داستان و در اثر معامله ای تا حدودی تحت اختیار سرهنگ در می آیند . بادی به نام ماتئو هست که گوش به فرمان سرهنگ است و ....
داستانی درباره ی رابطه ی «انسان»، «جن» و عناصر طبیعت که نویسنده بر بستر یک روایت فانتزی و تخیلی، به این رابطه ها معانی اسطوره ای می بخشد. روایتی جذاب در ستایش طبیعت و رازهای نهفته در آن.
«راز جنگل پیر» مرثیه ای درباره ی پایان طبیعت و مرگ انسان نیز هست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژههای متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درونمایههای روانشناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتابهایی مثل قابهای خالی، هنوز هم میتوان به خواندن یک کتاب خوشخوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود.
شب عروسیمان بود. مهمانها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفشهایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنهبلند به هم میخوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”