نگاهی اجمالی به کتاب“ در این رمان صوتی، پوارو را میبینیم که چون خونسردانه و با خشنترین و بیرحمترین تبهکاران و جنایتکاران دستوپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن میشود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیدهدل، جرئت بیشتری دارد و در این مورد بهخصوص، خودش را از خیلیها برتر میداند، ولی حتی در زندگی آدمهای شجاع و بیباکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آنها را فرا میگیرد.
پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناسترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمیشد، حس میکرد پاهایش آنقدر ضعیف شده که بهسختی میتواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مردهای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکستناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بیجان و بیتحرک دندانپزشکی میترسید؛ خیلی هم میترسید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا جنگ میان نژادها هرگز پایان مییابد؟ کتاب صوتی وارکرفت - جاینا پرادمور: امواج جنگ نوشتهی کریستی گلدن وقایع جهان خیالی آزروث را بعد از شکست لژیون سوزان پی میگیرد. رهبران اقوام و نژادهای مختلف سعی دارند وزنهی قدرت را به نفع خویش سنگین کنند؛ گویی تجربهی خونین لشکرکشی دشمن را از یاد بردهاند. اما عدهی اندکی دغدغهی حفظ آرامش نویافته را دارند و جاینا پرادمور، دختر ادمیرال یکی از آنهاست.
جاینا را اولینبار در کتاب آرتاس، جلد قبلی مجموعه وارکرفت ملاقات کردیم. او و آرتاس دوستان سالهای کودکی بودند که به عشاق تبدیل شدند، اما تباهی شاهزادهی جوان رشتهی محبت میانشان را از هم گسست. امید سرزمینهای مورد تهاجم بعد از تسلیم در برابر لیچکینگ به شری گریزناپذیر بدل شد و این اتفاق جاینا را دلشکسته باقی گذاشت.... اما دختر جوان تصمیم گرفت فقدان محبوب را بهعنوان انگیزهای برای تغییر اوضاع به کار بگیرد. او بهخوبی از این واقعیت آگاه بود که همکاری میان نژادها تنها چارهی نجات دنیا از چنگال اهریمنان است پس تمام قوایش را برای ایجاد تعادل به کار گرفت. ”