نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب تابستان دلپذیر اثر کوریتنا بومان، نویسنده آلمانی معاصر، یک داستان دلپذیر درباره رابطه یک خاله و خواهرزاده در برههای از زندگیشان را میخوانید.
خلاصه کتاب تابستان دلپذیر
ویبکه دانشجویی است که بعد از زمستانی طولانی و خستهکننده، خراب کردن امتحانات و شکستی که در رابطه عاشقانهاش داشته، با جیب خالی تصمیم میگیرد از شهر بیرون برود در نهایت او تصمیم میگیرد به ملاقات خاله لاریسایش به موریتس برود.
لاریسا زنی هنرمند است و افتخار میکند که با تلاش در مزرعه? تمشک برای خودش زندگیای تازه دستوپا کرده است. این دو زن در عین اینکه کاملاً باهم فرق دارند، از جهاتی شبیه هم هستند.
در طول تابستان در منطقه? دریاچهای مکلنبورگ، لاریسا با میشاییل نقاش آشنا میشود. آرزوی بزرگ این زن تنهای مستقل برآورده میشود؛ اما هنوز شک دارد که میتواند به او اعتماد کند یا نه. حرفزدن با ویبکه هم برایش خوب است، هم برایش خوب نیست: ویبکه به لاریسا قوت قلب میدهد؛ اما لاریسا خیلی وقت است که اعتماد به خانوادهاش را از دست داده است.
ویبکه و لاریسا همراه هم یک تابستان دلپذیر و شگفتانگیز را تجربه میکنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کافی است کمی اهل شاهنامهخوانی باشیم تا بدانیم که سراسر ابیات این اثر سترگ را در دو نیمه میتوان جای داد: نیمهی خیر و نیکی و نیمهی شر و پلیدی! اگرچه چهرهی منفور ضحاک در نیمهی سیاه شاهنامه قرار میگیرد اما این نکته از اهمیت این شخصیت در داستان و باورهایی که درمورد او وجود داشته، کم نمیکند. علیاکبر سعیدی سیرجانی اینبار هم سنتشکنی کرده و بهجایاینکه از رستم و دلاوریهایش بگوید یا داد سخن از شجاعت کاوه بدهد، در کتاب صوتی ضحاک ماردوش کوشیده تا مروری بر شخصیت تاریک این حاکم ستمگر داشته باشد. این کتاب صوتی حاصل تلاش علمی و محققانهی علیاکبر سعیدی سیرجانی است که در بازخوانی و بررسی ادبیات کهن تبحر بالایی دارد. ”