نگاهی اجمالی به کتاب“ ساعت سه بعد از نیمه شب زنگ تلفن در خانه میپیچد."جک "با فریاد همسرش از خواب میپرد و میرود گوشی را برمیدارد.آن سوی خط صدای زنی مست میآید که میخواهد با مردی به نام " باد" صحبت کند.جک با عصبانیت گوشی را میگذارد.این اتفاق یکی دوبار دیگر میافتد.جک و آیریس که حسابی بیخواب شده اند تا خود صبح توی تختخواب از چیزهایی حرف میزنند که تا بحال نگفته بودند و تازگی دارد.در حالی که صبح روز بعد کار و زندگی روزمره دوباره در انتظار آنان است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ جلد سوم این مجموعهی جذاب شاید تنها زمانی است که شخصیتهایش برای مدتی طعم واقعی آرامش را میچشند. ویچر مشغول آموزش دخترخواندهاش، در حال تبدیل به پدر حمایتگری است که طرفداران بازیهای کامپیوتری به خوبی با آن آشنایند. از طرف دیگر سیری شیفتهی کائرمورهن، تصمیم گرفته به ویچری قدرتمند تبدیل شود و انتقام خانوادهاش از نیلفگاردیها بستاند. تریس مریگولد، ساحرهای که در نبرد سودن کنار ینفر جنگیده نیز به جمع ویچرها میپیوندد تا بخشی از کمکهای جادویی موردنیاز آنها را فراهم کند. ”