احساسات منفی را خالی کنید

کتاب صوتی

کتاب صوتی احساسات منفی را خالی کنید

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی: Empty out the negative

ناشر: نشر نسل نواندیش

سال چاپ: 1400

شابک:

خلاصه:

چگونه می‌توان از شر احساسات منفی رهایی یافت و انرژی مثبت را وارد زندگی کرد؟ جول اوستین کشیش و نویسنده پرفروش آمریکایی، در کتاب صوتی احساسات منفی را خالی کنید راهکارهایی را به شما ارائه می‌کند که با کمک آن‌ها می‌توانید بر افکار و احساسات منفی مثل خشم، غم، حسادت، ناامیدی و بدبینی غلبه کنید و از زندگی‌تان به بهترین نحو بهره ببرید.
آیا می‌دانید دلیل لذت نبردن برخی از افراد در زندگی چیست؟ جول اوستین عقیده دارد اکثر این افراد قلبشان را با چیزهای منفی پر می‌کنند. مواردی مثل نگرانی برای شغل، خشم، احساس گناه، سرکوب احساسات و پشیمانی از تصمیم‌های گذشته راه ورود شادی و خلاقیت را مسدود کرده‌اند. این افراد با صدور مجوز ورود احساسات منفی به ذهنشان، فضا را برای وجود افکار مثبت اشغال می‌کنند.

بشنوید:

هنرمندان:
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

خاطره‌های پراکندهنویسنده: گلی ترقیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خاطره‌های پراکنده نوشته‌ی گلی ترقی است. او در این کتاب، هشت داستان کوتاه را کنار هم قرار داده که عنوان داستان‌ها از این قرار است: «اتوبوس شمیران»، «دوست کوچک»، «خانه‌ی مادربزرگ»، «پدر»، «خدمتکار»، «مادام گُرگِه»، «خانه‌ای در آسمان» و «عادت‌های غریب آقای الف در غربت». با توجه به‌عنوان کتاب، شاید نویسنده در نگارش این داستان‌ها از خاطرات کودکی‌اش متأثر باشد و شاید اصلاً بخشی از خاطراتش را عیناً در این کتاب نقل کرده باشد. در داستان «دوست کوچک» قصه‌ی دو دختربچه را می‌خوانیم که با هم پیمان خواهری بسته‌اند؛ اما پیدا شدن سر و کله‌ی یک دوست سوم همه‌چیز را به هم می‌ریزد. در بخشی از این داستان آمده است: «تابستان هزار و نهصد و هشتاد و چهار؛ ساحل مدیترانه پوشیده از آدم است. جا برای تکان خوردن نیست. به خاطر بچه‌ها تن به این سفر داده‌ام و از آمدن پشیمانم. دریای فیروزه‌ای کثیف و خاکستری است و هوا، مرطوب و داغ، روی تن سنگینی می‌کند. کتابم را می‌بندم و به مردمی که دور و برم هستند نگاه می‌کنم و نگاهم بی‌تفاوت از روی بدن‌ها می‌گذرد، دور می‌زند، برمی‌گردد و روی صورتی نیمه‌آشنا می‌ماند. نزدیک به من، زنی تنها، که سن و سال مرا دارد، روی ماسه‌ها دراز کشیده است و حسی غریب بِهِم می‌گوید که من این زن را می‌شناسم. فکرهایم درهم می‌شود و ته سرم، خاطره‌هایی مغشوش، مثل کرم‌های شبتاب، برق برق می‌زنند. رویم را برمی‌گردانم اما حواسم پیش اوست. ناراحتم و دلم می‌خواهد جایم را عوض کنم. بچه‌ها را صدا می‌زنم. عینک آفتابیش را برمی‌دارد و توی کیفش دنبال چیزی می‌گردد. سرش را بالا می‌گیرد. می‌نشیند. رویش را می‌چرخاند و یک آن، به من خیره می‌شود؛ از چشم‌هایش است که او را می‌شناسم؛ از آن دو تا دایره‌ی درشت آبی که هنوز هم مثل روزهای کودکی ته دلم را می‌لرزاند.» ”

خزان خودکامهنویسنده: گابریل گارسیا مارکزRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مارکز در رمان شگفت انگیز ـ خزان خودکامه - همچون دیگر آثارش شیوه رئالیسم جادویی را دنبال می‌کند. خزان خودکامه همان گونه که از نامش پیداست، روایت افول و میرایی دیکتاتوری است که از هیچ وسیله‌ای برای حفظ قدرت نمی‌گذرد ، اما سرانجام تنها و بیچاره در همان پیله‌ای که برا ی حفاظت جانش ساخته، از بین میرود. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools