نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب افکارتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند اثر برایان تریسی نشان میدهد که چگونه میتوانید منابع شگفتانگیز درونی خود را کشف کنید و قدرتهای باورنکردنی خود را آزاد کنید. با مطالعه این کتاب یاد میگیرید که چگونه تمام مردم و منابع مورد نیاز خود را برای رسیدن به هر هدفی که برای خود تعیین کردهاید به سوی زندگی خود جذب کنید.
اگر آمادهاید تا خود را به سطح عالی عظمت برسانید و به نتایج شگفتانگیزی دست یابید، نقشه راهنمای درست و مناسب در دست شماست، DNA (دی. ان. اِی) آینده شما در مقابلتان قرار دارد. تنها وسیلهای که برای خلق آیندهای شگفتانگیز برای خود به آن نیاز دارید، مطالعه این کتاب و تصمیمگیری درباره چگونگی بهکارگیری آن در زندگی خود، برنامهریزی و سپس حرکت و ادامه زندگی خوشبینانه و اجرای دستورات این کتاب است.
وقتی با به کارگیری مفاهیم و نظرات جدید در زمینه کاری به نتایج جدید و بهتری دست مییابید شگفتزده میشوید. این موارد، همان مفاهیمی هستند که همه میلیونرهای خودساخته و افراد برنده عصر ما و رهبران موفق در هر زمینه آنها را به کار بستهاند.
در کتاب افکارتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند، روند مرحله به مرحله موفقیت عظیمی را میآموزید که در نهایت بسیار آسان و بیزحمت آن را به کار میبندید. این استراتژی موفقیت آن چنان منطقی و جذاب و آن قدر کامل و جامع و سودمند است که همچون راه میانبری در عملکرد شخصی شما مؤثر است. اگر میخواهید درباره موضوعی بیندیشید، بزرگ بیندیشید تا نتایج عظیمی به دست آورید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتابی که پیش روی شماست، در باب تلاش یک مادر برای به دست آوردن دوبارهی فرزندش است. در سال 2006، اِما پرایس، شخصیت اصلی داستان پسر شش سالهاش را در یک حادثهی سیل از دست میدهد. بعد از تحقیقات پلیس و نیروهای تجسس، به این نتیجه میرسند که ایدن غرق شده است؛ اما هیچگاه نتوانستند جسد او را پیدا کنند. در دهکدهی کوچکشان همه، همدیگر را میشناسند و به یکدیگر اطمینان دارند. ده سال پس از ماجرای غرق شدن ایدن، اِما توانسته به کمک جیک، دوباره زندگی و کنترلش را به دست بیاورد و خوشحال باشد. او دوباره ازدواج کرده و از جیک حامله است. همهچیز رو به بهبود است که پلیس با او تماس میگیرد و میگوید ایدن را پیدا کردهاند! ایدن در آن سیل غرق نشده بود، بلکه یک نفر او را دزدیده بود. کسی که در دهکدهی آنها زندگی میکند؛ ولی چه کسی قابلیت انجام دادن چنین جرمی را دارد؟ چه کسی نقاب بر چهرهاش دارد؟ چه کسی شرارت درونش را پنهان میکند؟ ”