
گنجنویسنده: گراتزیا دلددا
نگاهی اجمالی به کتاب“ روزی نامهای به دست سالواتوره میرسد که در آن حرفی از گنجی مدفون در دهکده زده شدهاست. سالواتوره اهمیتی به نامه نمیدهد ولی آگادا همسرش نامه را به النا و کوزیمو که از خویشاوندانشان هستند نشان میدهد و کمک میطلبد. تا وقتی قضیه گنج مشخص شود شاهد روال زندگی و اتفاقات خاص آن در زندگی این دو خانواده هستیم. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ شاید برای دیگران اهمیتی نداشته که او چندساله است و چرا در رستورانی نیمهتاریک که محل آدمهای مجرد است اینگونه تنها و ستم کشیده نشسته است؛ اما برای من بسیار مهم و پراهمیت است که او سی و پنج سال دارد و دو بچه به دنیا آورده که هر دو با یک بیماری مرموز مردهاند و هر پزشکی به او توصیه کرده است که دیگر بچهدار نشود، میدانید که، او همسر من است…
احمد آرام در مجموعه داستان کسی ما را به شام دعوت نمی کند با ابداع مشبک هایی تاریک-روشن و مجموعه ای تداخل ها و نشانه ها، مخاطب را به سوی طنزی گزنده پیش می برد. او از طریق وهمی ناشناخته، همسو با شکلی از دگردیسی، فضایی گروتسک را رقم می زند. ”