نگاهی اجمالی به کتاب“ «خیلی بیشتر از آنچه احتمالاً میدانید، تجربههایتان، دنیایتان و حتی خود شما را چیزهایی میسازند که به آنها توجه میکنید.» این جمله از وینفیرد گالاگر اولین سطر کتاب مقابل شماست. کتاب صوتی زیاد فکر نکنید با تمرکز بر جملهای که خواندید آداب مدیریت افکار را آموزش میدهد. شاید ایدهی ان بوگل را تکراری بدانید، اما این نویسندهی محبوب کاملاً بر مطالب این حوزه مسلط است و توانسته با ظرافتی تحسینبرانگیز، به شما بیاموزد که از افتادن در دام تکرار بپرهیزد.
تقریباً همهی ما تجربهی غرق شدن در چرخهای بیپایان افکار را داشتهایم. ممکن است در انتظار جواب یک آزمون انتخابهای دیگرمان را بررسی کنیم یا وقت تصمیمگیری درباره مسئلهای مهم، در مقابل پیامدهای احتمالی فلج شویم. بهازای تکتک ما روشهای گوناگونی برای از پا درآمدن در مقابل هجوم افکار وجود دارد، اما همهی ما در یک نکته مشترکیم: هیچکس نمیخواهد تمام ساعات روز را به فکر کردن بگذراند. موضوعی که ذهنمان را به خود مشغول کرده هر چقدر مهم باشد، در یک نقطه ناگزیریم به اسب چموش اندیشه لگام بزنیم و آن را متوقف کنیم. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در قسمتهای قبلی مجموعهی خاطرات خونآشام با شخصیتهای اصلی این مجموعه آشنا شدیم: النا، استفن و دیمون. در کتاب دیدار مجدد سیاهی که چهارمین و آخرین جلد این مجموعه است، النا گیلبرت در مقام یک خونآشام قدرتمند از مرگ برمیخیزد. اما هنوز هم خود را گرفتار یک مثلث عشقی مرگبار با استفن و دیمون میبیند. روابط هرسهی آنها با یکدیگر در این قسمت وارد سطح جدیدی از چالش و دشواری میشود. از دست دادن النا برای استفن عذابآور است. او مصمم است یکبار برای همیشه به دشمنی خود با برادرش دیمون پایان دهد. حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان یکی از سه نفرشان تمام شود. اما در همین حین سروکلهی قدیمیترین و شرورترین نیروی شیطانی فلس چرچ پیدا میشود که برای شهر تهدید بزرگی به حساب میآید. اکنون النا، استفن و دیمون، هر سه باید با هم متحد شوند تا شهر را نجات دهند. اما آیا آنها میتوانند منافع شخصی خود را برای دستیابی به خیر جمعی و بزرگتر نادیده بگیرند؟ ”