کلارا و خورشید

کتاب صوتی

کتاب صوتی کلارا و خورشید

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر نیماژ

سال چاپ:

شابک:

دسته بندی: رمان

خلاصه:

کلارا و خورشید رمان بزرگی‌ست. یک اثر علمی‌تخیلی و پادآرمانشهری که رنگ‌و‌بوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم می‌دهد. معمولاً برندگان نوبل ادبیات، کتابی که بعد از اخذ جایزه منتشر می‌کنند بدترین کتاب زندگی‌شان است چون حالا انتظارات از نویسنده به‌شدت بالا رفته و همه منتظر یک شاهکارند؛ این‌جاست که ایشی‌گورو واقعاً دست به خلق یک شاهکار زده است. شاهکار بالاجبار… - خلاصه داستان: کلارا یک آ.اف است. یک نمونه‌ی خاص از ربات‌هایی انسان‌نما که برای همراهی کودکان و نوجوانان طراحی و ساخته شده‌اند. او در ادامه‌ی مسیر مکاشفه‌گونه‌ی شازده‌کوچولووارش با جوسی دختربچه‌ای که یک بیماری خاص دارد همراه می‌شود. رابطه‌ی کلارا و خورشیدخان بسیار عجیب و روحانی‌ست. سروکله‌ی یک ماشین دودزا پیدا می‌شود و در این میان آیا ریک در جوسی عشق حقیقی خود را یافته است؟ شیوا مقانلو درباره‌ی جدیدترین رمان ایشی گورو نوشته است: «کلارا و خورشید را رمانی ساده و باشکوه می‌دانم، رمانی که هر مخاطبی را با هر سن و معلوماتی درگیر می‌کند و تا انتها می‌کشاند. کلارا ناظر فروتن و خاموش جامعه‌ی ما آدم‌های بالغ است که به‌دست خودمان جهان را از عاطفه تهی کرده‌ایم و حالا با هزار بهانه و سختی در پی حفظ آخرین بارقه‌های عشقیم. از این منظر، کلارا و خورشید شاید پاسخی کوتاه و زیبا باشد بر سؤال قدیمی و پیچیده‌ی انسان بودن یعنی چه؟» - درباره‌ی نویسنده: کازوئو ایشی‌گورو، داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و موسیقی‌دان انگلیسی، از تحسین‌شده‌ترین نویسندگان معاصر جهان به‌شمار می‌رود. ایشی‌گورو در تمام این سال‌ها به‌شکلی مداوم و خستگی‌ناپذیر در کار خلق هنری بوده است. او در کنار نوشتن یک مجموعه‌داستان و چند داستان کوتاه پراکنده و چهار فیلمنامه و چند ترانه‌ی متن برای آلبوم‌های موسیقی، بیشتر به‌عنوان رمان‌نویسی مورد توجه و تحسین واقع شده که یک‌به‌یک آثارش موفق ظاهر شده‌اند: هنرمندی از جهان شناور (1986، برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کاستا، نامزد جایزه‌ی بوکر)، بازمانده‌ی روز (1989، برنده‌ی جایزه‌ی بوکر)، تسلی‌ناپذیر (1995)، وقتی یتیم بودیم (2000، نامزد جایزه‌ی بوکر)، هرگز رهایم مکن (2005، یکی از صد کتاب برگزیده‌ی قرن به‌انتخاب نشریه‌ی تایمز، نامزد جایزه‌ی بوکر)، و غول خفته (2015). ایشی‌گورو نشان عالی هنر و ادب از کشور فرانسه، نشان عالی خورشید فروزان از کشور ژاپن، نشان شوالیه‌ی والامقام از انگلستان، و چندین جایزه و نشان فرهنگی مهم بین‌المللی را هم دریافت کرده و چند اقتباس سینمایی موفق نیز براساس آثار او ساخته شده است. اما از همه مهم‌تر، ایشی‌گورو در سال 2017 به‌خاطر مجموعه‌آثار خود برنده‌ی جایزه‌ی ادبی نوبل شده است. بیانیه‌ی کمیته‌ی این جایزه او را چنین توصیف کرده: «کسی که با رمان‌هایش، رمان‌هایی نمایشگر عواطف بسیار نیرومند، ورطه‌ای را آشکار می‌کند که زیر احساس واهی ارتباط ما با جهان هستی نهفته است.» «کلارا و خورشید» نخستین رمان این نویسنده‌ی مطرح بعد از دریافت جایزه‌ی نوبلش است. کازوئو ایشی‌گورو چهار سال پس از اخذ جایزه‌ی ادبی نوبل، باز هم با این کتاب نشان می‌دهد که همیشه نوبل ادبی جایزه‌ای سیاسی نیست و گاهی هم می‌شود که هیئت داوران نوبل درست به هدف زده باشند. - برشی از این رمان: نسل ما هنوز احساسات قدیم رو توی خودش داره، یه بخشی از وجودمون اون احساسات رو رها نمی کنه. حالا اون بخشی که می خواد احساسات رو نگه داره معتقده که درون هرکدوم از ما یک چیز دست نیافتنی هست، یک چیز منحصر به فرد که قابل انتقال نیست. از دیگر آثار شیوا مقانلو که توسط نشر نیماژ منتشر شده می‌توان به مجموعه‌داستان «آدم‌های اشتباهی» و رمان «اسرار عمارت تابان» و ترجمه‌ی مجموعه‌داستان «اول شخص مفرد» نوشته‌ی هاروکی موراکامی و رمان «آدم‌ماهی» نوشته‌ی کوبو آبه اشاره کرد.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار مریم نشیبا
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی زیبا و ملعون زیبا و ملعون

اسکات فیتز جرالد

کتاب صوتی ژرمینال ژرمینال

امیل زولا

کتاب صوتی خشم و هیاهو خشم و هیاهو

ویلیام فاکنر

کتاب صوتی به خدای ناشناخته به خدای ناشناخته

جان اشتاین بک

کتاب صوتی راز پرونده مختومه راز پرونده مختومه

آگاتا کریستی

کتاب صوتی معمای کارائیب معمای کارائیب

آگاتا کریستی

کتاب صوتی میدگارد- جلد اول میدگارد- جلد اول

احمدرضا صالحی

تازه‌های ماه‌آوا

ذهن فضولنویسنده: علی شمیساRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ درصدی از انسان‌ها هویت وجودی خود را از فضولی، سرک کشیدن و دخالت‌های خود به دست می‌آورند. گویی اگر دخالت در زندگی مردم نکنند روزشان شب نمی‌شود، درواقع شعار زندگی‌شان این می‌شود «من فضولی می‌کنم، پس هستم!» و وقتی این جمله جزء نمایشنامه روانی زندگی یک فرد، چه زن و چه مرد، بشود، حال و روزش معلوم و درواقع جزء قواعد و دستورات ناخودآگاه ذهنش می‌شود، طوری که فرد از این طریق به زندگی خود معنا و مفهوم می‌دهد، به مهمانی می‌رود و پرسش‌هایش شروع می‌شود، آن‌قدر که گاه دیگران او را نشان می‌کنند و می‌دانند که نمی‌توانند از دست سؤال‌های او فرار کنند و باید خود را کنترل کنند یا به او اطلاعات ندهند؛ اما او که سال‌هاست فضولی و سرک کشیدن را تمرین کرده است، اکنون به‌طورکامل با مهارت و ظرافت سؤال می‌پرسد، طوری که مجبور می‌شوید اطلاعات بدهید، شاید هم یک‌دستی بزند تا اطلاعات بگیرد و موفق هم بشود. او دیگر یک فضول ناشی و بی‌دست‌وپا نیست، او می‌داند چه چیز را چگونه و چطور بپرسد، در چه زمان بپرسد که بتواند جواب بگیرد و در چه مکان طرح مسئله و مشکل کند تا جزئی‌ترین اطلاعات را به دست آورد. افرادی را دیده‌ام که به بیرون کشیدن اطلاعات از دیگران مباهات می‌کنند و خود را کسی می‌دانند که می‌تواند شیطان را هم درس بدهد. او سال‌هاست از دخالت‌ها، سرک کشیدن‌ها و فضولی‌های خود سود برده است و توانسته از دیگران اطلاعات بگیرد و اوقات خود را این‌گونه پر کند و به‌نوعی در خودش هیجان ایجاد کند. چنین فردی دیگر یک فضول اتفاقی نیست که تصادفی در زندگی دیگران سرک کشیده است، کودک فضول و والد مداخله‌گر او در هر ارتباطی سریع و رسمی فعالیت تجسس خود را شروع می‌کند و تجسس برای او مرحله‌بندی دارد؛ مرحله یک، دو، سه و با یک سلام و احوالپرسی شروع می‌شود، کم‌کم و بسیار رندانه، طوری که گاه طرف متوجه منظور پرسش‌های او نمی‌شود و خیلی صبورانه و با حوصله جلو می‌رود و آن‌قدر ماسک مهربان و به من چه مربوط است بر چهره زده است که باید بسیار تیز بود تا بتوان دست او را خواند. او استاد این گونه بازی‌هاست. او در مسابقات فضول‌ها رتبه و مدال گرفته است و در قالب عروس، داماد یا دوست و همکار و همسایه به پست شما خورده است. او می‌آید که از شما بیشتر بداند، بفهمد و در صندوقش از شما اطلاعات رازگونه بیشتر داشته باشد و روزی می‌رسد که چشم در چشم شما می‌شود و می‌گوید که پرونده زندگی شما پیش من است، لطفاً خفه شو. او همان فردی است که با این جمله کوتاه صبح خود را شب می‌کند و باور دارد که فضولی می‌کند، پس هست و برای خود عددی است. شما چطور، چند درصد در ناخودآگاه خود به صادق بودن این شعار در مورد خودتان باور دارید؟ هیچ، اصلاً، ابداً؟ لطفاً کمی از خوب نشان دادن خود دست بردارید و خیلی صادقانه و بی‌رحمانه باورهای ذهنتان را نقد و تجزیه‌وتحلیل کنید. مثال: ابی مجسمه فضولی است. این آدم اصلاً در هیچ موضوعی برای خود حدومرزی نمی‌بیند. در هر سوژه‌ای سرک می‌کشد و به حرف کسی هم گوشش بدهکار نیست. او می‌خواهد بداند و بداند و همه را به جان هم بیندازد، کافی است پرش به شما گیر کند. مطمئن باشید از زندگی‌تان سر درمی‌آورد. آمار همه اطرافیان خود را دارد و گویی با آن‌ها زندگی کرده است. گاهی آن‌قدر ریز جزئیات دیگران را می‌گوید که آدم به او شک می‌کند. او از این همه فضولی و دخالت، هویت پیدا و احساس می‌کند از این طریق مورد توجه همه قرار می‌گیرد. ”

سفر سیلکانویسنده: هدر موریسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ سیلکا که دختری شانزده ساله است به اردوگاه آشویتس-بیرکناو اعزام می‌شود و فرمانده‌ی اردوگاه مجذوب زیبایی او می‌گردد. این دختر نوجوان علی‌رغم میلش از زندانی‌های زن دیگر جدا می‌شود و به سرعت درمی‌یابد که قدرت، حتی اگر ناخواسته باشد می‌تواند بقای انسان را تضمین کند. جنگ جهانی دوم به پایان می‌رسد اما مشکلات سیلکا تمام نمی‌شود و ارتش شوروی او را به جرم همکاری با دشمن برای گذراندن محکومیتی پانزده‌ساله به اردوگاه کار اجباری در سیبری می‌فرستد. سیلکا هر روز با مرگ و زندگی در مبارزه است اما در همین ایام به وجود نیرویی در خود پی می‌برد که حتی تصورش را هم نمی‌کرد آن را داشته باشد. او در سخت‌ترین شرایط، با کمک پزشکی مهربان در بیمارستانِ اردوگاه، به پرستاری بیماران روی می‌آورد. سیلکا در این موقعیت جدید، دوستانی می‌یابد و متوجه می‌شود که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز قلبش می‌تواند برای عشق به دیگران بتپد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools