چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم

کتاب صوتی

کتاب صوتی چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم

کتاب صوتی چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان فرخ بافنده

نام اصلی: The Power Of A Positive No

ناشر: نشر نسل نواندیش

سال چاپ: 1390

شابک:

خلاصه:

تاب چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم اثر ویلیام یوری، درباره‌ی هنر بسیار حیاتی «نه» گفتن مثبت در تمامی حوزه‌های زندگی است. نه به اندازه‌ی بله مهم است و در واقع پیش‌شرط گفتن بله‌ی مؤثر و کارآمد است. شما نمی‌توانید به خواهش کسی بله بگویید، مگر اینکه بتوانید به بقیه نه بگویید.

کتاب چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم تنها به درد مذاکره نمی‌خورد، بلکه کتابی است که در تمام جنبه‌های زندگی کاربرد دارد. خوب، چندان هم عجیب نیست، چون تمام زندگی به نوعی حرکت موزونِ بله و خیر است. هر یک از ما در لحظاتی از زندگی‌مان مجبوریم نه بگوییم، چه به دوستانمان، چه به اعضای خانواده‌مان، چه به رؤسایمان، چه به کارمندانمان، چه به همکارانمان و چه حتی به خودمان. این مسأله که «آیا نه بگوییم یا نگوییم و چطور این کار را بکنیم»، کیفیت زندگی‌ ما را تعیین می‌کند. «نه‌» به احتمال قوی مهم‌ترین کلمه‌ای است که باید یاد بگیریم آن را درست و مؤثر به زبان بیاوریم.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار کیان شمس
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 8 ساعت و 57 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ لوری پون نویسنده آمریکایی، شخصیت تلویزیونی و وکیل خانواده و طلاق است. فارغ التحصیل کالج هاروارد و دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد ، او ابتدا در یک شرکت حقوقی در شهر نیویورک به تدریس حقوق پرداخت. پون به عنوان کارشناس ارتباطات در ویژه برنامه ABC 20/20 با عنوان Rudeness in America ظاهر شد. "لوری پون" معتقد است که بحث و جدل،هر روز میتواند در هر زندگی وجود داشته باشد،مخصوصا زوج های جوانی که با غروری که از دوران مجردیشان به همراه زندگی مشترک آورده اند و حتی حاضر به کنار گذاشتن این غرور نیستند. او با تکیه بر دانش خود در زمینه وکالت و تجربه فراوانش در همین حیطه،از شاه کلیدی به نام گفت و گو صحبت میکند که فورا میتواند آتش این مجادلات و بحث ها را خاموش کند و باعث بهبود روابط بشود. در کتاب "کمتر حرف بزن،بیشتر عشق بورز"،یاد میگیرید که چگونه پاسخ های محترمانه در برابر خشم را بدهید،خشم طرف متقابل شما را هم گرفتار نکند و گریبان شما را هم نگیرد و در نهایت مدیرت و کنترل این احساس گاها خطرناک،چگونه پاسخ های توام با محبت بدهیم. ”

به خدای ناشناختهنویسنده: جان اشتاین بکRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ به خدای ناشناخته سرتاسر ارادت و تعلق خاطر جوزف، قهرمان داستان، به زمین است. خاک و باران برای او مفهومی ورای طبیعت دارد. او طبیعت را همچون امر مقدسی بنده‌وار شکرگزار است. جان استاین‌بک در به خدای ناشناخته بر ارتباط نزدیک انسان و زمین تاکید می‌کند، انگار خطاب به ما می‌گوید: «دل از آسمان بردار که وحی از خاک می‌رسد.» به خدای ناشناخته، قصه‌ی خود زمین است؛ قصه‌ی مردی به‌نام جوزف وین که برای تشکیل زندگی و بهبود شرایطش در آینده، راهی غرب آمریکا می‌شود تا زمین‌های بکر و دست‌نخورده را بیابد و زایش و زندگی را در آنجا جاری کند. او در انتظار آمدن روح پدرش، زمینی انتخاب می‌کند که در دره‌ای خشک است. در نهایت روح پدرش در درخت بلوط روبه‌روی خانه‌اش که بر فراز آن سایه انداخته است، هلول می‌کند. جوزف برادرانش را نزد خود می‌آورد و کشت و کار آغاز می‌شود و زمین پوست می‌اندازد و گله بزرگی از گاو و گوسفند در مراتع سرسبز زمین جوزف رها می‌شوند؛ گله‌ای که خود جوزف یک به یک، جفت‌گیری و زایش آن‌ها را با شوق می‌نگرد، گویی که آنها انسان‌اند یا جوزف خود، جزئی از این حیوانات است. او هیچ تفاوتی میان انسان و حیوانات نمی‌بیند، او فاصله‌ای میان خود و زمین نمی‌بیند؛ او خودِ زمین است. جوزف وین با ایمانی که به طبیعت دارد، به‌نوعی الهام‌بخش است؛ او سخت، بی‌کینه و پررمز و راز است و مثل زمین غیرقابل نفوذ. او به زمین عشق می‌ورزد و همچون زمین به باران عشق می‌ورزد. او چشم‌های زمین است که خیره به آسمان است تا ابرها برآیند و توفان دربگیرد و باران ببارد، بارانی که برای زنده‌ماندن زمین ضروری است. جوزف ایمان ناشناخته‌ای دارد؛ به مذهبی که تمام قوانینش را طبیعت تعیین می‌کند؛ او مؤمن به زمین است بی‌آنکه هیچ دلیل و منطقی برای آن داشته باشد. این تنها غریزه اوست که او را به‌سوی منبع ناشناخته‌ای هدایت می‌کند؛ منبعی که از اعماق زمین سربرآورده است و این ایمان آنقدر مستحکم و بی‌شکست است که کشیش مؤمن به مسیح، او را مسیحی دیگر می‌بیند؛ مسیحی که اگر کتاب بیاورد، کشیش نخستین کسی است که به او ایمان می‌آورد. جوزف خودش را جزئی از چرخه طبیعت می‌بیند که تولد و مرگ بخش جدایی‌ناپذیر و گریزناپذیر و طبیعی آن است؛ از همین روی است که از کشته‌شدن برادرش به دست نزدیک‌ترین دوستش خشم و کینه‌ای بروز نمی‌دهد و همین‌طور از مرگ همسرش که گویا زمین کشنده‌ی آن است، بلکه به‌جای نفرت به صخره‌ای که باعث مرگ همسرش بوده، به آن عشق می‌ورزد. ازدواج نیز برای او، تلاش برای بقاست، بی‌آنکه عشق به زن را جایگزین عشق زمین کند. جوزف هنگامی که درخت بلوط را مرده می‌یابد و دوره خشکسالی، زمین را بیمار می‌کند، تصمیم می‌گیرد زمین را ترک نکند و برای مراقبت از زمین به نقطه‌ای می‌رود که گویا مرکز زمین است؛ همان نیرو، همان صخره‌ای که مرگ همسرش را رقم زد، حالا به مراقبت نیاز دارد و جوزف تب‌دار و بیمار، تیمار صخره را بر عهده می‌گیرد. جوزف همچون پیامبری گله‌دار بر فراز کوه می‌رود و عزلت را برمی‌گزیند، همچون نوح حیوانات را کوچ می‌دهد تا از بلا جان به در برند و همچون ابراهیم گوساله‌ای را برای زمین و خدای زمین قربانی می‌کند و در نهایت همچون مسیح با ریشی سیاه و صورتی تکیده، در حالی که حواریون دیگر در کنارش نیستند، از کوه گلگتا بالا می‌رود و روحش به آسمان‌ها پرواز می‌کند تا باران رحمت شود و بر زمین تشنه ببارد. او پیامبر خدای ناشناخته است. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools