نگاهی اجمالی به کتاب“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژههای متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درونمایههای روانشناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتابهایی مثل قابهای خالی، هنوز هم میتوان به خواندن یک کتاب خوشخوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود.
شب عروسیمان بود. مهمانها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفشهایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنهبلند به هم میخوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ عنوان رمان اشاره به ورق های بازی دارد و کنایه ای از یک مثلث عشقی است. "مارتا" و "درایر" زن و شوهر ثروتمندی ساکن برلین هستند که با ورود فرانتس(قوم و خویش درایر)رابطه شان شکل دیگری به خود می گیرد. ناباکوف از زبانی با طراوت و کنایه آمیز برای پیشبرد داستانش بهره می گیرد و در لحظات بسیاری با استفاده از لحنی شوخ ما را به خنده می اندازد، ولی سرانجام با پایانی تراژیک غافلگیرمان میکند. ”