نگاهی اجمالی به کتاب“ مارکز در این رمان آخرین ماههای زندگی سیمون بولیوار ، فرمانده آزادیخواه آمریکای جنوبی را روایت میکند.هزار تویی که نماد دشواریها و موانع پیشروی این رهبر جنبشهای استقلال طلبانه در آمریکای جنوبی است.مارکز صرفا روایت تاریخ نمیکند و دوگانه عشق و تقدیر نقش اساسی در این رمان جذاب ایفا میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هر انسانی گذشتهای دارد که هرگز رهایش نمیکند، آیندهای دارد که میخواهد بیتوجه به گذشته آن را بسازد، و حالی که به تلاش میگذرد، به دست و پا زدن برای پاک کردن ماجراهایی که از سر گذرانده، به درگیری ذهنی برای آیندهای نامعلوم... قهرمان «برامواج» زنی است که خلاف معمول عمل میکند، گذشتهاش را پس میزند و سالها از آن سراغی نمیگیرد که آیندهاش را با عشق و امید بنا کند، عشقی با فرجام جدایی. زمانی طولانی در این بیخبری زندگی میکند تا ناگهان به او خبر میرسد که پدرش ناپدید شده. زن تصمیم میگیرد به ساحل دریاچه کودکیهایش بازگردد... ”