زهرا ابراهیمی

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - هنر نه گفتن - ماه آوا
  • کتاب صوتی - داستان های اسرار آمیز برای دختران - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

نترسید انجام دهیدنویسنده: ریچارد برانسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ بهترین درسی که در زندگی‌ام آموختم این بود که دست به کار شوم و کاری انجام دهم. اگر در شروع به انتها فکر کنید، اگر به همه مایل‌هایی که می‌خواهید طی کنید بیندیشید و اگر به همه خطراتی که ممکن است با آن‌ها روبه‌رو شوید نظر کنید، ممکن است هرگز قدم اول را بر ندارید. در زندگی اگر برای رسیدن به هر آنچه که می‌خواهید تلاش لازم را نکنید، هرگز به هدفتان نخواهید رسید. قدم اول را بردارید و چالش‌های فراوان پیش روی خواهید داشت. ممکن است با موانعی روبه‌رو شوید، اما در نهایت موفق می‌شوید. اولین‌بار روز جهانی کتابِ سال 2006 از من خواسته شد کتاب نترسید، انجام دهید را به رشته تحریر درآورم. هدف این بود که مطالبی دوست‌داشتنی و الهام‌بخش برای علاقه‌مندان کتاب بنویسم تا آن‌ها به خواندن کتاب‌های بیشتر تشویق شوند. ”

دوشنبه‌هایی که تو را می‌دیدمنویسنده: لئا ویازمسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب دوشنبه‌هایی که تو را می‌دیدم نوشته‌ی لئا ویازمسکی داستانی‌ست جذاب و پرکشش از علاقه‌ی دختری جوان و پیرمردی هشتاد ساله. اثری منقلب کننده و دوست داشتنی، با پایانی به یادماندنی. دوشنبه‌هایی که تو را می‌دیدم (Le vieux qui de?jeunait seul) علاوه بر استقبال خوانندگان، با تحسین بسیاری از منتقدین و رسانه‌ها هم روبرو شده. نشریه «بابیلو» نوشته: این کتاب زیبا و متاثر کننده است. با شخصیت‌هایی ماندگار در ذهن، که تنها ایرادش، کوتاه بودن آن است!» لئا ویازمسکی (Léa Wiazemsky)، نویسنده و بازیگر سینما در کتاب «دوشنبه‌هایی که تو را می‌دیدم» که اولین رمان او و برنده جایزه منتخب خواننندگان سال 2017 فرانسه است، داستانی جذاب را روایت می‌کند که اگرچه شاید نتواند آن را به شکلی تام و تمام عاشقانه دانست، اما سرشار از لحظه‌های درخشانی است که تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقی می‌ماند. لئا از طرف خانواده مادری نوه فرانسواً موریاک، نویسنده پر‌آوازه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1952، و از طرف خانواده پدری، وارث عنوان پرنس ویازمسکی و کنت لواچف است. مادرش رژین دفورژ نیز نویسنده و ناشر است. لئا در فیلم‌ها و تئاترهای بسیاری ایفای نقش کرده است. کلارا پیشخدمت بیست و هفت ساله، در زندگی‌اش زخمی پنهان پنهان دارد و با بحران‌ و خلائی عاطفی دست و پنجه نرم می‌کند. کلارای تنها، عاشق و دلبسته یکی از مشتری‌های پیر رستوران می‌شود که چیز زیادی از زندگی‌اش نمی‌داند. اولین مواجهه او با آنری، حس‌های تازه‌ای در او ایجاد می‌کند. با خود می‌اندیشد که پیرمرد هشتاد ساله هم، تنهاست و در همان نگاه اول مهرش را بر دل می‌نشاند. پیشخدمت جوان مدتی با تصور پیرمرد روزها را به شب می‌رساند؛ شادی‌ها و ترس‌های خود را در کنار او می‌بیند، جراتش‌ را در واگویه مشکلات زندگی‌اش می‌سنجد و در نهایت آرزو می‌کند تا بتواند به او نزدیک شود. کلارای مهربان سرانجام به آرزویش می‌رسد و دیدار میسر می‌شود. دیداری که همه‌چیز را تغییر می‌دهد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools