نگاهی اجمالی به کتاب“ «مانیتیسم شخصی» یک کتاب کوچک و جادویی است که تمام اسرار نیروی نفوذ ذهنی را فاش میکند. «پل ژاگو» در این کتاب نشان میدهد که چطور نفوذ مرئی یا نامرئی مانیتیسم میتواند تاثیرات عجیبی بر زندگی افراد بگذارد: زایا و پیشبرنده یا نابودکننده و مخرب. با شناخت این قدرت درونی و کیهانی میتوان کنترل خیلی از این اتفاقات را در دست گرفت و زندگی بهتری برای خود و اطرافیان ایجاد کرد.
مانیتیسم یا همان مغناظیسم و نیروی نفوذ ذهنی، پدیدهای است که در طول تاریخ علم، اندیشمندان، نگاهی دوگانه به آن داشتهاند. برخی معتقدند مانیتیسم چیزی بیش از همان ایمان و اعتقاد قلبی نیست و گروهی دیگر هم معتقدند که چنین چیزی اصلا نمیتواند وجود داشته باشد. با این حال نمیتوان منکر این واقعیت شد که نیرویی خارقالعاده و ظریف از تمام کسانی که اطرافمان هستند، ساطع میشود. حتی کسانی که اعتقادی به این پدیده ندارند هم میتوانند چیزهای جالب زیادی در این کتاب بیاموزند. به این ترتیب به قدرت تاثیر مانیتیسم در زندگی فردی پی میبرند و میتوانند از این قدرت در جهت رسیدن به خواستهها و شروع زندگی متفاوت استفاده کنند. این نیرو میتواند تاثیری نامریی بر احساسات، افکار، رفتارها و حتی تصمیمگیری افراد داشته باشد. تاثیرات این نیرو، چه قوی یا ضعیف و چه جاذب یا دافع، بخشی جداییناپذیر از انرژی روحی و روانی هر انسان است. با شناخت این نیرو میتوان انرژیهای سرگردان در اطراف خود را شناسایی کرد و با آنها هماهنگ شد. افزایش نیروی مانیتسیم فقط برای جذابیت و رسیدن به خواستهها و آرزوها نیست. با استفاده از این نیرو میتوانید تبدیل به فردی قدرتمند و آسیبناپذیر شوید که حتی دشوارترین شرایط هم نمیتواند شما را از پا درآورد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ «من و استادم» رمانی از نویسنده ترکتبار فرانسوی، الیف شافاک (-1971) است. او در سال 2010 نشان شوالیهی ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به سی زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و ... به چاپ رسیدهاست.
شافاک نویسندهای است که بهخاطر موقعیت شغلی خاص مادرش که دیپلمات بود، بخش بزرگی از زندگیاش را در شهرهای مختلف دنیا، از جمله مادرید، عمان، کُلن، بوستون، میشیگان، آریزونا، آنکارا و استانبول گذراندهاست. بهیقین توجه او به مردم و فرهنگهای مختلف، در اغلب آثارش آشکار است و رمان «من و استادم» نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهی چیرهدست است. نویسنده با بهره گرفتن از زبانی که ترکیبی از روایت و گفتوگوست، شخصیتهای تاریخی را در کنار دو شخصیت خیالی این رمان، جهان (پسری از دیار هند) و فیلَش قرار میدهد. در جایجای رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود، مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام بهشکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند.
دغدغهی الیف شافاک در این رمان، نه بازگویی تاریخ است، نه قهرمانسازی و نه دفاع از هویت یک قوم خاص. او سعی میکند حقیقت را بکاود. از نگاه او خرافهپرستی، تعصبات خشک مذهبی و هویتسازیهای متعصبانهی قومی، مخربِ تمدن بشری است. داستان در دوران سه پادشاه عثمانی، سلطانسلیمان، سلطانسلیم و سلطانمراد، اتفاق افتادهاست. در این رمان، استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفتهاست؛ شهری جادویی که روی تپهها بنا شده؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیلَش به آنجا میرسد و بیخبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگیاش را از اینرو به آنرو خواهدکرد، به قصر سلطانسلیمان راه پیدا میکند و... از متن کتاب: شاید درون هر فردی، انسانی ناشناخته پنهان است که در پر تنشترین و غیرمنتظرهترین لحظات، خودش را نشان میدهد. قلب انسان مثل اجرام آسمانی است که مُنجم تقیالدین آنها را رصد میکرد. کسی نمیدانست در اعماق خود چه اسراری را جای دادهاست. تنها آسمان بالای سرمان اسرارانگیز نیست، در واقع تکتک انسانها معمایی بزرگ هستند. ”