نگاهی اجمالی به کتاب“ معرفی کتاب خاطرات پس از مرگ براس کوباس
ژواکیم ماریا ماشادو د آسیس (1908- 1839)، نویسنده برجسته برزیلی است.
«خاطرات پس از مرگ براس کوباس» اینگونه آغاز میشود: «من نویسندهای فقید هستم اما نه به معنای آدمی که چیزی نوشته و حالا مرده بلکه به معنای آدمی که مرده و حالا دارد مینویسد».
د آسیس، در ابتدا تصمیم میگیرد براس کوباس ماجرای خود را از مرگ خویش آغاز کند و از آخر به اول روایت کند.
ماشادو د آسیس با این تمهید هشیارانه و بیمانند راوی این زندگینامه را آزاد میگذارد تا فارغ از دغدغههای آدمی زنده، زندگی خود را روایت کند و روایت این زندگی فرصتی میشود تا نویسنده تیزبین و متفکر با زبانی آمیخته به طنزی شکاکانه زیر و بم وجود آدمی، عواطف و هیجانات، بلندپروازیها و شکستها و پیروزیهای او را از کودکی تا دم مرگ پیش روی ما بگذارد و پرسشهایی ناگزیر را در ذهنمان بیدار کند.
د آسیس با گذشتن از رومانتیسم و ناتورالیسم، راهی خاص برگزید و این راهی است که در ادبیات جهان به نام خود او شناخته شده؛ هرچند تاثیر نویسندگانی چون لارنس استرن و زاویر دْ مستر بر آن انکارناپذیر است. برخی منتقدان سبک او را رئالیسم روانکاوانه نام نهادهاند. داستانهای ماشادو روایتی است طنزآمیز، آکنده از تمسخر، شکاکانه و در عین حال با این تعمد که ماهیت داستانی روایت را به خواننده گوشزد کند.
دنیای ماشادو سرشار از ابهام و عدم قطعیت است.
در «خاطرات پس از مرگ براس کوباس»، راوی مرده است و فارغ از داوری زندگان و از جایگاهی فراتر از ایشان زندگی خود را روایت میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بچه های صحرا پرده از واقعیت پنهانی بر می دارد و جزئیات و روند تحقیق و تفحص هایی را مرور می کند که پیرامون مثله سازی جنسی زنان در اروپا صورت گرفته است.
بدیهی است وقتی از این رسم شوم صحبت می شود، ناخودآگاه ذهن به جستجوی مناطقی می پردازد که ظاهرا هنوز با تمدن فاصله ی زیادی دارند. اما این کتاب نشان می دهد نه فقط در آفریقای خشن یا آسیای سنت گرا بلکه این عمل در قلب جهان مدرن نیز انجام می گیرد: اروپا !
واریس دیری مانکن زن بینالمللی سومالیاییتبار، نویسنده و سخنگوی حقوق زنان در آفریقاست و به عنوان سفیر سازمان ملل متحد در راه توقف بریدن آلت زنانه (ختنه زنان) جهان فعالیت میکند. دوران کودکی او در زندگی کوچ نشینی به ویژه در نگهداری از حیوانات گذشتهاست. در کودکی ختنه شدهاست و در 12 سالگی از زندگی کوچ نشینی صحرایی و ازدواج اجباری فرار کرد چون پدرش در مقابل پنج شتر، او را به عقد مردی شصت ساله درآورد... ”