نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان از زبان شاعری نسبتا جوان روایت میشود که در مسافرخانهای مشغول بهکار میشود.صاحب مسافرخانه که پیرمردی مکار و مرموز است، پس از چندی از شاعر میخواهد که پیشمرگش باشد و غذاهایی را که آشپزها میپزنداول او بچشد. مرد شاعر رفته رفته با ساکنان این مسافرخان عجیب آشنا میشود.با آشپزها ، دختر زیبای صاحب مسافرخانه که به او دل بسته،پیرزن نظافتچی که میخواهد مادرش باشد و زن سیاهپوشی که در طبقه هفتم ساکن است و اجازه ندارد با کسی همصحبت شود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هیلو برهای باهوش و کنجکاو است است که توانایی تقلید صدای حیوانات دیگر را دارد. همین توانایی باعث می شود که وسوسه شود در پوست گرگی مرده برود و گوسفندان را بترساند. به این ترتیب او سر از گله گرگ ها درمیآورد و درگیر عملی ناخواسته و غیرمنتظره میشود. گرگ ها از هیلو، که میتواند صدای گوسفندان را تقلید کند، میخواهند که در شکار گوسفندان آن ها را همراهی کند. ”