نگاهی اجمالی به کتاب“ عنوان رمان اشاره به ورق های بازی دارد و کنایه ای از یک مثلث عشقی است. "مارتا" و "درایر" زن و شوهر ثروتمندی ساکن برلین هستند که با ورود فرانتس(قوم و خویش درایر)رابطه شان شکل دیگری به خود می گیرد. ناباکوف از زبانی با طراوت و کنایه آمیز برای پیشبرد داستانش بهره می گیرد و در لحظات بسیاری با استفاده از لحنی شوخ ما را به خنده می اندازد، ولی سرانجام با پایانی تراژیک غافلگیرمان میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ سرجوخهی مقرراتی در مقابل آن زیبایی آرامشبخش پایش لرزید. او که پشت تیرهپوستان را با شلاق دریده بود، او که شجاعت و طمعکاریاش نسلی نو در کالیفرنیا پدید آورده بود، آن مرد ریشو، آن حامل بیرحم تمدن از زین به پایین لغزید، کلاهخود پولادین از سر برداشت. زیر لب گفت: «ای مریم مقدس،اینجا دشت سرسبز بهشتی است که پروردگارمان وعده داده.» ”