نگاهی اجمالی به کتاب“ «اگر قصد دارید سوار قطار وحشت کارآفرینی شوید، حتماً در صندلی جلو بنشینید! شما در سفر زندگی خود با کتاب ماجراجویانه و جدید دارن هاردی همسفر هستید و این کتاب برای کسانی است که رویای رسیدن به تجارتی شخصی را دارند. بلیت خود را تهیه کنید.»
لحظه سوار شدن به قطار پرسرعت کارآفرینی همین حالاست و این یک انتخاب است. انتخابی که فقط شما انجامش میدهید. روبهروی باجه بلیتفروشی ایستادهاید. میتوانید فرصت را غنیمت بشمارید و بلیت بخرید یا میتوانید برگردید و آنجا را ترک کنید.
کتاب حاضر درباره یادگیری استفاده موفقیتآمیز از قطار هوایی پرسرعت کارآفرینی است. اگر کارم را درست انجام داده باشم تا پایان این کتاب سه اتفاق رخ میدهد:
شما بسیار سرسختتر میشوید: به این حرف ایمان دارم. ابتدا باید بهعنوان کارآفرین بدانید از مسیر پیش روی خودتان چه انتظاری دارید. تعارف نداریم. میخواهیم در برابر نه شنیدن، منفیبافی و تردید ایمن شوید. در طول راه وقتی با این موارد روبهرو میشوید، میخواهم به شما اطمینان بدهیم که بدون شک آنها را مغلوب خواهید کرد.
مجهزتر به این سفر می روید: شاید کارآفرینی سفری هیجانانگیز باشد؛ اما در دنیای واقعی هم رخ میدهد. بنابراین به مهارتهای واقعی نیاز دارید. باید دورههای فروش، رهبری و بهرهوری را درباره چگونگی انجام دادن کارها سپری کنید.
بیشتر از هر زمان دیگری اعتماد بهنفس خواهید داشت: همه با ترس آغاز میکنیم. همه ما به خود تردید داریم و در مسیر راه با سختی مواجه میشویم؛ اما همه کمک دریافت نمیکنیم. شما دریافت میکنید. شما فراتر از حد تصور خود قابلیت دارید و بعدها همانند من به این باور میرسید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بسیار پیش آمده که آدمهای خوب دور و برمان را در حال انجام کارهای بد ببینیم! کارمند محترمی که سالها یک مسیر مستقیم را از خانه به محل کار میرفته و بعد در آخرین سال کاری او را به جرم اختلاس میگیرند. خانم خوبی که ده سال با همسرش زندگی کرده و مادری مهربان برای سه فرزندش بوده و در اوایل میانسالی خبر خیانتش را میشنوید.
چرا در حالی که بسیار فرشتهوار زندگی میکنیم بخشهایی در وجودمان هست که شبیه به دیو ما را به قهقهرا میبرد و در یک لحظه تمام آنچه روزها برای ساختنش تلاش کردهایم با یک فریاد بر سر معشوقهمان، با تن دادن به یک وسوسه زیر سوال میبرد و ما در لحظهای بخشی از وجود خود یا اطرافیانمان را میبینیم که هرگز خیال وجود داشتنش را هم نداشتهایم؟
دبی فورد معتقد است که باید درک کنیم که انسان جمع اضداد، مجموع خوب یا بد، روشنایی و ظلمت، ضعف و قدرت، استعداد و حماقت است و تمامی آدمها بالقوه تمام صفات و خوب و بدی که میتوانید تصور کنید در خود دارند؛ روندی رو به رشد در شخص آغاز خواهد شد. هر صفتی که در دیگران میبینید از قتل و تجاوز گرفته تا وقف شدن برای یک خیریه در ما وجود دارد. وضعیت آدمی در هر لحظه در یکی از این دو قطب است. ”