نگاهی اجمالی به کتاب“ همینگوی در داستان برفهای کیلیمانجارو درد و رنج مردی زخمی به نام هری را که پایش قانقاریا گرفته شرح دادهاست. او در این داستان دردهای مادی و معنوی هری را به تصویر کشیده و خاطرات گذشتهاش را در لحظههای رهایی از درد بیان کردهاست. این داستان تلفیقی از دردمندی آدمی و بی رحمی طبیعت است. ”
کلیدنویسنده: ایزاک بشویس سینگر نگاهی اجمالی به کتاب“ " بسی پاپکین" زنی بیوه و میانسال است که در آپارتمانی در نیویورک زندگی میکند.او که سالهاست در دنیای تنهایی خودش بسر میبرد ، نسبت به همه ی آدمها و همسایگانش بدبین است و با کسی ارتباط ندارد. روزی هنگام خروج از آپارتمان همچون همیشه در را قفل میکندو حتی سوراخ کلید را هم با بتونه پر میکند تا نیروهای مافوق بشری به آپارتمانش راه پیدا نکنند.اما در غروب این روز بخصوص با صحنههایی از زندگی مواجه میشود که به کلی روحش را دگرگون میکند. ”