نگاهی اجمالی به کتاب“ اگر شما در کنار مادری بیمهر، سختگیر، نادان و دارای مشکلات شخصیتی پرورش یافته باشید، میراث روانی و رفتاری بهجا مانده از او، همواره چون سایهای در مشکلاتی که روزانه با آنها مواجه هستید، حضور دارد. به همین منوال آثار این آسیبها در روابط عاطفی یا دوستانهتان با دیگران نیز آشکار است و همچنین در مسیر پرورش اعتمادبهنفس و احترام به خود، مخل راه شما میشود. من درک میکنم که شما ممکن است ناامید، دلسرد، مأیوس و سردرگم باشید، اما در این کتاب با یکدیگر درمورد مسائلی چون اعتمادبهنفس و احساس دوست داشتنیبودنِ از کف رفتهی شما کار میکنیم تا آنها را بیتعارف بررسی و ریشهیابی کنیم. این کتاب قدمبهقدم شما را هدایت خواهد کرد تا واقعگرایانه رابطهی خود را با مادرتان و خودتان بازسازی کنید و بتوانید زخمهایی را که اینهمه درد و آسیب برای شما به همراه داشته است، تشخیص دهید و درمان کنید. در ابتدا باهم نگاهی نزدیک و صادقانه به رفتارهای غلط مادرتان و تأثیری که در شما داشته است، میاندازیم و همچنان که جلو میرویم، الگوهای رفتاری او و همینطور شما را بررسی میکنیم. شما در این کتاب راهکارهای مؤثر را میآموزید که موجب تغییر و تحول در آندسته از باورها و رفتارهای شما میشود که نقش بازدارنده را در زندگیتان دارد. این کتاب به شما کمک خواهد کرد- شاید برای اولینبار ـ که درک درستی از عشق پدرومادر یا هر فرد دیگری در زندگیتان بهدست آورید و این ملاک و محکی قدرتمند و قابل اعتماد در دستان شما برای بازسازی زندگی و تصمیمگیریهای شما خواهد شد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”